در یک نگاه کلّی افسردگی به نوعی از خلق نامطلوب دارای طول زمان گفته می شود که به این حالت خلق ملال می گویند.(افسردکی چیست)

ویژگی بارز این خُلق احساس رنج است. رنجی که گاهاً تصور می کنیم نمی توانیم از آن حالت زنده بیرون بیاییم. اختلال افسردگی یک اختلال ناآشکار اما شدیدا عذاب آور است. ناآشکار از این جهت که وقتی در حالت افسردگی هستیم نمی توانیم به دیگران توضیح درستی از میزان رنجی که تحمل می کنیم را بیان کنیم. اما مثلاً اگر پایمان بشکند به راحتی می توانیم مقدار دردی را که می کشیم به دیگران ابراز کنیم. از این جهت من این بیماری را یک اختلال مظلوم می نامم. شدیداً عذاب آور را می توان در یک واژه خلاصه کرد «سرطان روحی».

من یزدان غلامی بهتر از هر شخص دیگری این واژه ها را می شناسم. وقتی اولین بار علائم این بیماری را درک کردم حدود سی سال پیش در سن پانزده سالگی ام بود و سی سال با این بیماری زندگی کرده ام. تا امروز که دیگر این بیماری مرموز در روان من جایی ندارد.

اگر شما افسردگی اساسی داشته باشید شاید بتوانید درک کنید که سی سال زندگی با چنین بیماری ای یعنی چه! در غیر اینصورت خواهید گفت :

من هم افسرده بودم ولی انقدر دردناک نبود یا: همه افسرده اند چیز مهمی نیست.

این وبلاگ فقط برای یک هدف ایجاد شده است. رهایی از افسردگی . در این وبلاگ می خواهم بعنوان یک دوست نه یک روانشناس و کسی که در طول زندگی به شکل بارز تقریباً پنج بار اقدام به خودکشی کامل کرده اما امروز برای پیشگیری از خودکشی به دیگران کمک می کند و در حال فراموش کردن این بیماری ست ، به شما کمک کنم تا از این بیماری به طور کامل رها شوید . قول می دهم روزی آنقدر شاد خواهید بود که با خود می گویید کاش بیشتر افسردگی داشتم.

پس تا وبلاگ بعدی لطفاً خودکشی نکنید.