جملات جادوئی برای بهبود لحظه ای افسردگی (بخش دوم)
در پست قبلی گفتیم که گاهی یک جمله، یک حرف یک تلفن ممکن است حالمان را خیلی خوب کند. حتماً شما هم از این جملات جادوئی در بدترین حالات روحی خود داشتید. من دو جمله ی دیگر هم دارم که کمی علمی تر از جمله ی پست قبلی هستند.(برای دیدن وبلاگ قبل اینجا کلیک کنید)
دومین جمله را از دوست عزیزی که پزشک هستند ، در یک حمله ی وحشتناک شنیدم و حداقل باعث شد آن حمله را رد کنم و بعداً بارها این جمله به کمکم آمد این دوست عزیز دقیقاً گفتند که: «یزدان خودت خوب میدونی که این حالتت چند روز بیشتر طول نمی کشه و بعدش از حالت عادی هم بهتر میشی» کاملاً درست است. حملات افسردگی نهایتاً یک هفته الی ده روز طول می کشند . اما ما در ان وضعیت آنقدر ضعیف می شویم که فراموش می کنیم این حالت گذراست. با اینکه هنوز دلیل قطعی ای برای علت کاهش پیک های عصبی در حالات افسردگی مرضی یافت نشده است. اما اکثر نوروسایکولوژیست ها ( شاخه ای از عصب شناسی با رویکرد روانشناختی) معتقدند این اختلال در اثر کمبود ترشح و کژ کاری دو سیستم عصبی که در یکی ناقل نورو آدرنالین کم تر از معمول ترشح می گردد و در دومی از انتقال سروتونین جلوگیری می کند. یعنی دو ناقل عصبی نورو آدرنالین و سروتونین باعث می شوند که ما ان درد گاهاً غیر تحمل را متحمل شویم. اما بنا به سیستم خودهمساز پیک های عصبی. غالباً کمبود ترشح یا افزایش ترشح یک ناقل خاصیت خود جبرانی دارد و پس از چند روز (بستگی به نوع بیماری) در مغز ترشح بیشتر ی خواهد داشت. که یکی از دلایل اصلی در حالات منیک بیماران دوقطبی می باشد.
بدترین حملات افسردگی چند روز بیشتر طول نخواهند کشید فقط باید صبر کنیم. یا از یک پزشک عمومی کمک بگیریم. داروهایی مانند آلپرازولام یا کلرو دیاز پوکسالد اثر موقتی خوبی در طول حملات افسردگی دارند. هیچ اشکالی ندارد اگر افسردگی ناتوان تان کرد یک قرص مثلاً یک آلپروزولام نیم بخورید و تخت بخوابید. من از این دارو ها در شرایط حاد زیاد استفاده کرده ام
جمله ی سوم مربوط به یک نظریه ی جالب در مورد افسردگی می باشد. این جمله را چند سال پیش زمان دانشجویی خواندم که می گفت:
« علت افسردگی می تواند بالابودن سطح انتظار از خود بوده و این حالت مکانیزیمی است که بدن از آن برای کم کردن فشارهای بیش از حد توان به شکل یک آلارم هشدار دهنده استفاده می کند » یکبار دیگر این جمله را بخوانیم. نظریه ی جالبی ست. اگر بیش از حد توان از خودمان انتظار داشته باشیم روان ما به شکل معکوس عمل کرده تا به ما بفهماند که مقدار انتظارات غیر معقول را کم کرده و انجام برخی کارها را به آینده موکول کن. به هر حال اتسان باید زنده باشد تا به اهداف خود برسد. این نظریه یک نظریه ی مثبت گرا و نظریه ای در چارچوب بهزیستی می باشد. اما توجه به آن حالمان را احتمالا بهتر کند. اینبار که دچار حالت افسردگی شدید یا حتی احساس کزدید که در حال بروز حمله افسردگی هستید. ببینید آیا انتظارات بیش از حد از خود دارید یا خیر. اگر اینطور بود خواهشاً انجام یکی دو تا از آنها را به بعد موکول کنید. نفسی بکشید و کارهایی که نمی شود به آینده موکول کرد را به نحو مطلوب نه ایده آل انجام دهید.
در پست بعدی می خواهیم به انواع افسردگی بپردازیم. معمولا داتستن علت یک بیماری خُلقی قدرت ما را در کنترل آن بیشتر خواهد کرد.
پس تا پست بعدی لطفاً « به افسردگی به عنوان یک آلارم و حالتی گذرا نگاه کنید»
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 4:58 توسط یزدان غلامی
|